عشق مرینت❤️و ادرین💚پارت ۹

(:Šãrā (:Šãrā (:Šãrā · 1402/06/09 23:21 · خواندن 3 دقیقه

💚:چیییییی؟ولی من که خواهر ندارم🤯

ادریانا:مامان برات توضیح میده.☺️😉

امیلی:ادرین پسرم ببین ام😐یه زمانی قبل از اینکه ادری بوژوا پدرت رو طراح مد خودش کنه،ما وضعیت مالی بدیداشتیم و نمی تونستیم از دو تا بچه مراقبت کنیم😔به خاطر همین مجبور شدیم خواهرت رو بسپاریم به عمه اندرومداکه توی لندنه.☺️😁اما الان ادریانا برگشته🥳پدرت هنوز نمی دونه من امروز به اون هم میگم😀

💚:هنوز هم نمی تونستم باور کنم که خواهر کوچیک دارم🤯(ادریانا یه سال و نیم از ادرین کوچیک تره😉)

در اتاق مرینت:

خونه خانواده دوپن چنگ:

الیا:مرینت میگم حالا که به این قضیه فکر می کنم خندم می گیره😀😂یادته مونارک یه اوپتیگامی گذاشته بود تومیراکلس لاک پشت؟

❤️:اره چطور؟😁

الیا:دارم به این فکر می کنم که من با دستای خودم کت نوار رو از محل جنگ پرت کردم بیرون😂😂😂😂😂😂😂😐

❤️:👏🏼👏🏼❤️😂😂😂

❤️:یهو ادرین به من زنگ زد و قضیه ادریانا رو تعریف کرد.🤯🤯کم مونده بود شاخ در بیارم🤯قضیه رو برای الیا همتعریف کردم و خلاصه تا فردا کل پاریس فهمیدن ادرین اگرست خواهر داره😐😐😐😐😁

❤️:داشتم به این فکر می کردم که دیگه از شرور خبری نیست😁😉😀چون میراکلس پروانه رو ادرین از لایلا گرفته بود😉😎

صبح دوشنبه:

💚:وقتی رفتم مدرسه،همراه مرینت رفتم کلاس.😀(ادریانا تو مدرسه دوپان درس می خونه همونی که ادرین و مرینتو بقیه راهنمایی توش بودن😀😁)

خانم کانفیلد:بچه ها به لطف خانم اگرست مادر ادرین کلاس دهمی ها قراره سفر تفریحی برن به کشور های مختلف😉😁البته مسابقه درسی هم تو اون کشور ها دارین.😉

❤️:این عالیه خانم کانفیلد😀

خانم کانفیلد:البته.😉خب،

گروه اول:کیم،ایوان،میلن و جولیکا که میرن شانگهای😀😉

گروه دوم:رز،سابرینا،مکس و فیلیکس که میرن برلین.😉

و در نهایت گروه سوم:ادرین،نینو،مرینت و الیا و متیو که میرن نیویورک.😀😉

بچه های باقی مونده میرن ریو دو ژانیرو.☺️

❤️:من و ادرین و الیا و نینو تو یه گروهیم هورااا🥳🥳🥳🥳

💚:خوشحال بودم که با مرینتم😀☺️ولی اون متیو🙄🤬همش زل زده به مرینت😠باید حواسم بهش باشه😌

پایان(لایک و نظر لطفا❤️کسی می خواد درخواست نویسندگی بده قبول می کنم اما فقط موضوعات میراکلسی)