عشق مرینت❤️و ادرین💚پارت ۱۰

(:Šãrā (:Šãrā (:Šãrā · 1402/06/09 23:36 · خواندن 3 دقیقه

❤️:امروز روز پرواز ما بود😀ما رفتیم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم☺️هر گروه یه همراه داشتو همراه ما پدر ادرینبود😐😁😀

💚:هواپیما پرواز رو شروع کرد.😁😀(مدرسه برا هر گروه یه ویلا گرفته)

بعد از رسیدن به نیویورک:

❤️:ما تو فرودگاه نیویورک وسایلمون رو گرفتیم.😀از فرودگاه که رفتیم بیرون،ماشین ادرین منتظرمون بود.🥰ادرینراننده شد،من جلو نشستم و الیا و نینو و متیو و اقای اگرست عقب نشستن.☺️😁

💚:وقتی که داشتم رانندگی می کردم،می تونستم حس کنم که متیو نگاهش رو مرینته🤬🙄😠یه نقشه خوب داشتم😈❤️‍🔥

💚:پدر من یکمی خستم میشه شما رانندگی کنید؟(😈)

گابریل:باشه پسرم☺️

💚:وقتی من رفتم عقب،جلو متیو٬دست مرینت رو بوسیدم.😌

متیو:اهممممم😠😠😠😠😠

💚:لبخند زدم.مرینت داشت با تعجب به من و متیو نگا می کرد.😁😂

❤️:ما رسیدیم ویلا.کم کم شب شد و همه خوابیدیم.

متیو:صبح که بیدار شدم،رفتم دستشویی(کنه رفته گل بچینه😂متیو:کنه خودتی😈من:نکنه می خوای یه چک ابدار ازمرینت بخوری😂؟متیو:نه ….. کردم😐😔من:به حر حال که میری تو گونی😂😂😂😂😂متیو:🤬🤬خدا شفا بده🙄من:یکی باید تو رو شفا بده😂😂)

متیو:مرینت مال منه….چه اون اگرست بچسبه بهش چه نچسبه😈(چقدر چسبناک شد😂متیو:ببند🤬من:بای🙄*****)

💚:پدر همراه الیا و نینو رفتن غذای بیرون بر بگیرن.😁این فرصت خوبی بود که چهارچشمی به متیوو زیر نظرداشته باشم😀(من:من میام کمکت😉💚:❤️)

❤️:من داشتم می رفتم سمت حموم که یهو کشیده شدم به یه گوشه😐😱واتتتت متیووووو؟

متیو:اروم☺️

❤️:چی کارم داری؟

متیو:مرینت من دوست دارم عشق من میشی؟😌😍

❤️:متاسفم متیو ولی من ادرین رو دوست دارم دارم🙂تازه من دوست پسر دارم با چه جرعتی اینو میگی😑😭

متیو:خودت خواستی.😔😠

❤️:می خواست منو ببوسه👩‍❤️‍💋‍👨که…..😱😥

پایان(لایک و نظر یادتون نره❤️)