عشق مرینت❤️و ادرین💚پارت ۵
💚:این عالیه استاد😀
استاد فو:بله.تو می تونی با این روش پدرتو زنده کنی.😉ولی ادرین…بانیکس به من گفت که تو باید این حقیقتوبدونی،وگرنه اتفاق بدی میفته.😔ادرین پ..پدر تو مونارک بود.😔
💚:چییی؟🤯و..ولی چرا؟😔😰
استاد فو:اون فقط می خواست که مادرت رو زنده کنه و موفق شد.در ازای جون خودش🤕
💚:حالا که فکر می کردم پدرم برای عشقش چی کار ها که نمی کرد😔
💚:من باید اونو برگردونم استاد😔
استاد:افرین ادرین👏🏼فقط زمانی که کاهنان معبد میراکلس ها رو ساختن،قرار بود مقدار شانس میراکلس گربه وکفشدوزک برابر باشه،ولی ارور ۴۰۴ دادن😔(😂😂جنبه فان داره)به خاطر همین کاری کردن که میراکلس گربه تواناییافزایش قدرت داشته باشه.برای اینکه بری معبد باید بگی ((قلب میراکلس)).وقتی بری اونجا،یکی از کاهنان که اسمشتاتاشی(😂)هست می تونه افزایش قدرت میراکلست رو انجام بده.از دوستان قدیمیه منه.😉قدرت های جدید تونامرئی شدن،توانایی پرت کردن کتاکلیزم با چوبت،دید مادون قرمز و دید در شب که از قبل داشتی.فقط از بین داشتنیویو و کتاکلیزم دو دستی باید یکی رو انتخاب کنی.😁
💚:من یویو رو انتخاب می کنم.😁
استاد باشه،حالا تبدیل شو و بگو قلب میراکلس.
💚:تبدیل شدم و گفتم قلب میراکلس.ناگهان خودم رو توی یه جای قدیمی دیدم.چند تا کاهن اماده شدن تا بهم حمله کنن.
💚:اروم باشید،من صاحب میراکلس گربه در پاریس هستم😁کت نوار💚
💚:کاهنا از گارد در اومدن.😐من گفتم ببخشید قربان من دنبال کاهنی به نام تاتاسو(اسمشو درست نوشتم😂😂😂😂؟؟؟؟)
کاهن:خودمم،بگو.(😐😐)
💚:دوستتون استاد فو من رو فرستادن تا میراکلس من رو ارتقا بدید.
کاهن:باشه ولی قدرتای جدیدت رو می دونی؟
💚:بله
💚:کاهن کارش رو انجام داد و من لباسم مشکی با خط های قرمز شد.یک یویو هم کنار کمرم بود🥳🥳بعد از اینکه ازاونجا رفتم،به همه بچه های کلاسمون پیام دادم و به مادرم و ناتالی هم گفتم فردا شب بالای برج ایفل باشن.😉
پلگ:بعد از اینکه ادرین خوابید با خودم گفتم باید حبه قندم رو بدزدم😈رفتم سمت خونه مرینت و تیکی که کنار مرینتخواب بود رو بلند کردم😀 و بردم روی بالکن مرینت🥳حبه قند رو گذاشتم رو صندلی و خودمم بغلش کردم و خوابیدم😝
تیکی:از خواب بلند شدم دیدم پلگ تو بغلم خوابیده😴بیدارش کردم و گفتم شیطون بلا برگرد پیش ادرین باید پیششباشی😉😉
پلگ لبخند زد.
پلگ:باشه خدافظ❤️
پایان