لیدی بلاگ

( علامت مرينت ❤️ و علامت ادرين 💚 است.) از زبان مرينت:چند روز بود كه گابريل اگرست يا همون مونارك دنيا رو دوباره ساخته بود و فقط من مى دونستم كه اون مونارك بود.اون از من خواسته بود كه به ادرين اين قضيه رو نگم.من همه ميراكلس ها رو به حالت عادى برگردوندم و براى هميشه اونا رو به صاحباشون دادم اما ميراكلس پروانه هنوز پيدا نشده بود.(دوستان از اونجايى كه من از ادامه فصل 5 مى نويسم مرينت و ادرين دوست دختر و دوست پسر هستن و الان تابستونه)

از زبون لايلا:من بالاخره ميراكلس پروانه رو بدست اوردم😈😈بايد ميراكلس ليدى باگ و كت نوار رو بدست بيارم تا يك ارزو بكنم.حالا اسمم رو چى بذارم؟هاكماث؟نه اون قبلى بود.اها شرارت سياه؟!نه زيادى تاريكه😂😅لايلاى شرور؟؟نه اين جورى همه هويت منو مى فهمن(از زبون سارا(نويسنده كه بنده هستم):تصميمتو بگير ديگه😂😒لايلا:تو ببند.سارا:يادت رفته من نويسندم مى تونم فاش كنم كه تو ميراكلس پروانه رو گرفتى😈😌لايلا:باشه غلط كردم فقط فاشش نكن.سارا:بايد فك كنم.😌لايلا:😑😡

از زبان مرينت❤️:منو ادرين داشتيم با هم قدم مى زديم.ادرين💚:مرينت بريم از اندره بستنى بگيريم؟❤️:بريم😇 اندره:به به ادرين و مرينت يكى از بهترين زوج هايى كه تا حالا ديدم.توت فرنگى و بلوبرى با تيكه هاى شكلات براى تزئين.نوش جان😋❤️:من و ادرين رفتيم و بستنى خورديم كه ديدم ادرين داره به من نگاه مى كنه.لب هايمان به هم نزديك شد و همديگه رو بوسيديم.

❤️:بعد از بوسه ما،ناگهان يك شرور امد.من رنگ از صورتم پريد.يعنى يك نفر ميراكلس پروانه را پيدا كرده بود و از ان استفاده مى كرد؟به ادرين گفتم كه من ميرم پناه بگيرم.💚:مواظب خودت باش😘❤️:تو هم همين طور.من رفتم يه گوشه و تبديل شدم به ليدى باگ و به سمت شرور رفتم.💚:من رفتم يه گوشه و تبديل به كت نوار شدم و به سمت شرور رفتم.

💚:سلام باگابو😂.❤️:سلام پيشى. بيبو برگشته بود مثل اينكه دوباره نورا باهاش دعوا افتاد😂😂😑(مرينت به بقيه افراد گروه گفت كه اگه بهتون پيام دادم بيايد كمك منو كت نوار.)❤️:با يويوم به وسپريا،وايپريون،ريناروژ،پگاسوس و كرپيس پيام دادم كه بيان كمك.وقتى اومدن،من به كرپيس گفتم كه بيبو رو داخل سپر قرار بده.

❤️:كرپيس اون رو تو سپر قرار داد بعد پگاسوس با تلپورت وسپريا رو فرستاد داخل سپر و وسپريا اونو فلج كرد.من گفتم وسپريا اكوما توى دستبندش هست.كرپيس سپر رو برداشت و وسبريا دستبند رو داد به كت نوار.كت نوار دستبند رو كتاكليزم كرد و من شرارت اكوما رو خنثى كردم.بعد هم لاكى چارم رو انداختم بالا و گفتم ميراكلس ليدى باگ.👏

💚:من به ليدى باگ گفتم كه به نظرت كى ميراكلس پروانه رو بدست اورده؟❤️:نمى دونم ولى من با استاد فو حرف مى زنم.(دوستان تو داستان من استاد فو نگهبانى ميراكلس رو داد به مرينت ولى حافظش پاك نشد.) در همين هنگام در مخفيگاه لايلا:امروز،من،کریسالیس شكست خوردم ولى دفعه بعد حتما مى برم.(سارا:بالاخره اسمت رو انتخاب كردى؟😂لايلا:اره😈سارا:😑)

در همين هنگام در خانه استاد فو ❤️:سلام استاد.استاد فو:سلام مرينت.بانيكس به من گفت كه اسم هولدر جديد ميراكلس پروانه کریسالیس  هست و هويتش هم لايلا راسيه.❤️:چييييى😵استاد فو:اونو مى شناسى؟!❤️:اره همكلاسيم بود هميشه خدا هم دروغ مى گفت😒اخر سر اخراج شد.استاد فو:كه اين طور.مرينت يه چيز ديگه هم هست.تو و كت نوار بايد هويت همو بفهمين.

❤️:و..ولى استاد…. استاد فو:ببخشيد كه مى پرم وسط حرفت مرينت ولى من تازه فهميدم شما در تنها كسايى هستيد كه با عشق زيادى كه داريد مى تونيد نفرت اكوماى کریسالیس رو شكست بدين. (سارا و طرفداران ميراكلس:ما تمام احترامى كه برات قائليم استاد ولى نمى تونستى اينو زودتر بفهمى😑😂استاد:اخه بانيكس تازه بهم گفت😑)

دوستان ببخشيد مدرسمون برامون برنامه داره تو تابستون كلاس هم زياد دارم شايد نتونم خيلى سريع سريع پارت بدم ولى پارت ٢ رو هم حتما بخونيد. ❤️❤️❤️❤️💚💚💚💚 چالش دارم براتون😎چالش:پارت هاى بعد رو هم مى خونيد؟:)❤️❤️‍🔥

(برا رضایتتون بیشتر از ۴۰۰۰ کاراکتر رو دادم😌😉)

10